۸/۱۸/۱۳۹۳

اسیدپاشی

نگارنده شوریده

چونکه پاشیدش اسید آن پاسدار بزهکار
زود رفت سوی آن مجتهد دیو رفتار

بگفتش از اطاعت در جنایت
بگفتا شادمان کردی با حکایت

بگفتا من بگوشم شیرین داستانت
بگفتا خوبروی بودند و با متانت

بگفتا خوب ریختی بر چشمان هردو؟
بگفتا آری، پرسطلی به خودرو

بگفتا پس بکشتی، حال کم کن ز مقدار
تا نمیرند و شوند عبرت به اغیار

بگیرند درس عبرت خوب، قوم تبهکار
شوند تسلیم ما در خانه و جار

نپوشند و نگویند و ننوشند با میل و آمال
بپردازند به ما خوب بخش اموال

شتابند سوی ما بر منزل و باب
بگویندم هزاران عرض آداب

بیارندم پلو، سرشیر و خامه
معطر دختران خوب جامه

شوریده
شانزدهم آبانماه 1393

0 گفتمان: